عاقبت از دست خواهم رفت با تنهایی ام
خوب می دانم ندارد انتها شیدایی ام
گرچه عمری راز داری کرده ام با اشکها
دل به دریا می زند امشب دل دریایی ام
داستان وفاداری های من شد خواندنی
خواندنی تر داستان لحظه رسوایی ام
می زنم فریاد بی پروا غم عشق تو را
کار دستم می دهد یک روز بی پروایی ام
سخت دل تنگ توأم این روزها جز دیدنت
هیچ سودایی ندارم در سر سودایی ام